یکشنبه 3 بهمن 1400
ماجرای داد و بیداد کی‌روش بر سر وحید امیری

ماجرای داد و بیداد کی‌روش بر سر وحید امیری
فوتبال من ماشینی شده بود که آقای اسکوچیچ آن روح را به آن برگرداند/ منصوریان سر تمرین تیم ملی بغلم کرد اما به او قولی ندادم/جام جهانی ترس زیادی از خط خوردن داشتم .

وحید امیری ستاره ملی پوش پرسپولیس در حضور در برنامه یازده جملاتی کمتر شنیده شده را درباره دوران حضورش در تیم ملی، نحوه پیوستنش به پرسپولیس و دوندگی های بی امانش در همه مسابقات فوتبال به زبان آورد.

شاید اگر این صحبت ها را بخوانید تصور نمی‌کنید که وحید امیری آن پیله محافظه کار را کنار زده و با صراحت درباره همه مسائل صحبت می‌کند اما او برای اولین بار صحبت هایی را درباره افراد و چهره های مختلف حاضر در فوتبال ایران انجام داده که مرور آنها جالب خواهد بود.

صحبت های امیری به خصوص در شرایطی که هنوز بحث های مربوط به درگیری برانکو و کی‌روش در ایران به پایان نرسیده و دامن تیم ملی را نیز گرفته است، وجوهی متفاوت از این ماجرا را به نمایش می‌گذارد.

این بخشی از صحبت های امیری در گفت‌وگو با خداداد عزیزی است که مرور آن جالب خواهد بود:

* رمز موفقیت من "احترام" است
من همیشه تمام تلاشم را کردم که بدِ رفیقم را نخواهم؛ چه بازیکن جوان بود سعی کردم به او انرژی مثبت بدهم و به او بگویم باید پیشرفت کنیم و همیشه هم سعی کردم احترام بزرگتر ها را نگه دارم. تا الان به کسی بی احترامی نکردم و خدا را شکر می‌کنم که همیشه سعی کردم با تمام وجودم به تمام دوستانی که دارم، همه بازیکنان و همه رسانه ها احترام بگذارم. شاید رمز موفقیتم هم همین باشد.

* منصوریان نگذاشت به قطر بروم
من این مساله را به استقلالی های معدودی که جلوی من را می‌گیرند و می‌گویند چرا به استقلال نیامدی توضیح دادم ولی شاید این اولین بار است که من واقعا با صداقت این صحبت را می‌کنم. من در سه سالی که در نفت تهران بودم، چهارصد تومان پول نگرفتم. واقعا شرایط مالی بدی داشتم. من علی آقا منصوریان را واقعا خیلی دوست دارم؛ نه به‌خاطر مسائل فنی، فقط به‌خاطر معرفت او و اینکه از کار کردن کنار ایشان لذت می‌بردم. ما خانوادگی همه پرسپولیسی هستیم به جز یک داماد که در خانواده‌مان هست. من نیم فصل یک پیشنهاد از تیم ام صلال داشتم و می‌خواستم به قطر بروم و علی آقا گفت شما بمان و من آخر فصل شما را به یک تیمی می‌فرستم که تمام پولش برای خودت باشد؛ اگر آنجا بروی نصف پولت را باشگاه می‌برد.

* استقلال پول بیشتری می‌داد اما پرسپولیس را انتخاب کردم
آخر فصل یک بازی مانده بود و علی آقا گفت دارم به استقلال می‌روم و از تو می‌خواهم با من بیایی. من گفتم فکر هایم را می‌کنم و خبر می‌دهم که آن جریانات پیش آمد و علی آقا به تمرین تیم ملی آمد و یک عکسی از ما درآمد که همدیگر را بغل کرده بودیم و گفتند که تمام شده اما خدا را شاهد می‌گیریم من کوچکترین قولی ندادم و کوچکترین صحبتی نکردم که بگویم من اوکی هستم و به استقلال می‌آیم. نمی‌گویم شرایط مالی دخیل نبود اما همان پولی که پرسپولیس به من داد، استقلال کمی بیشتر هم می‌داد ولی با تمام وجود پرسپولیس را انتخاب کردم.

* احساس می‌کردم پرسپولیس به پیشرفتم کمک می‌کند
من همیشه برای پدرم احترام زیادی قائلم و هر تصمیمی در زندگی ام گرفتم به‌عنوان نفر اول با ایشان مشورت کردم. بماند که به‌خاطر احترام و حس بزرگی خانواده، شما باید برای هر کاری با پدرت مشورت کنی چون نباید این روح بزرگی را از او بگیری. وقتی شما خودت درباره یک مساله تصمیم بگیری فکر می‌کند دیگر تمام شده و سنش بالا رفته و کسی به او احترام نمی‌گذارد. من در تمام مسائل همینطور هستم و هم با ایشان، هم با مادرم و هم با خانمم مشورت می‌کنم. با آنها مشورت کردم و خودم هم احساس درونی ام این بود پرسپولیس برای شرایط پیشرفت من و بالا رفتنم خیلی بهتر است؛ بماند که همه خانوادگی پرسپولیسی هستیم.

* اسکوچیچ اعتماد به نفس را به من برگرداند
من نظمی که باید در فوتبال و زندگی ام باشد و حرفه‌ای گری را از کی‌روش یاد گرفتم ولی اعتماد به نفسی که آقای اسکوچیچ به من داد، هیچ مربی به من نداد؛ آزادی عمل و اینکه شما بدون ترس و واهمه وارد زمین شوی و مطمئن باشی که تحت هر شرایطی که هستی و بدانی که اگر خراب کنی باز هم اعتماد وجود دارد. بازی هایی که در مقدماتی جام جهانی ما انجام دادیم یا بازی با بحرین این اتفاق افتاد که اعتماد به نفس را به من برگرداند. من در لیگ یک که بازی می‌کردم دریبل می‌زدم و راحت می‌رفتم و شوت می‌زدم، در لیگ دو شوت می‌زدم ولی واقعیت از یک زمانی به بعد فوتبال من ماشینی شد؛ یعنی تو یک بازیکنی هستی که باید خط را بروی و بجنگی و برگردی و دفاع کنی و به‌عنوان هافبک چپ و وینگر چپ هم باید حمله کنی و هم دفاع کنی. آزادی عملی که تو می‌توانی دریبل بزنی را نداشتم. در این فاصله هم شرایطی که آقای برانکو برای ما به وجود آورد تاثیرگذار بود و اگر تیم ما در آن برهه از زمان آن شکل و دیسیپلین و ساختار را نداشت و ما نتیجه نمی‌گرفتیم؛ قطعا روی فوتبال من هم تاثیر می‌گذاشت و شاید ما هم در آن زمان تمام می‌شدیم. آقای گل‌محمدی هم که الان یک اعتقادی به من دارد که من را در زمین نگه می‌دارد.

* این سرمربی صادق و صمیمی است
اسکوچیچ با همه بازیکنان صداقت دارد و کنار شما می‌نشیند و صحبت می‌کند. چون ما از قبل دیدیم که این فاصله بین تدارکات یا گروه پزشکی، بازیکنان با سرمربی خیلی زیاد بود. اکثر مربی ها اینطور هستند و سرد برخورد می‌کنند اما اسکوچیچ اینطور نیست. رفاقت را داخل تیم می‌آورد هرچند که در ابتدا خیلی او را تحت فشار گذاشتند و می‌گفتند در حد تیم ملی نیست. شاید همه ما این فکر را می‌کردیم اما به‌عنوان کسی که سکان تیم ملی را گرفته بود ما همه مجبور بودیم تابعیت کنیم.

* ماجرای دادوبیداد بی‌پایان کی‌روش!
تفاوت اسکوچیچ و کی‌روش در آزادی عملی است که می‌دهند‌. شما اگر زمان کی‌روش بازی می‌کردید و اشتباهی انجام می‌دادید تا یک هفته و زمانی که آنالیز صورت می‌گرفت شما استرس داشتی. ما یک بازی با قطر در مقدماتی داشتیم که ۱-۰ بردیم و مهدی طارمی گل زد. من تعویضی به زمین رفتم و بازیکن قطر روی خط وسط و رو به دروازه خودشان بود. من می خواستم که از پشت توپ را بگیرم، دقیقه ۹۰ هم بود و خطا شد و آنها هم توپ را روی دروازه ریختند و بازی تمام شد. همانجا کنار زمین صدای او می‌آمد که بد و بیراه می‌گفت و از دست من ناراحت بود که چرا دقیقه ۹۰ این کار را کردم. من گفتم تمام شد و بازی را بردیم و همه چیز فراموش شد. به رختکن رفتیم و دوباره آمده بود روبه‌روی من که چرا این کار را کردی؟ ما هم که نمی‌توانستیم صحبت کنیم‌. زمان کی‌روش یک سری خوبی داشت و یک سری بدی ولی من مشکلات را از او نمی‌دیدم، من مشکلات را از ضعف مدیریت می‌دیدم. وقتی مدیر برش داشته باشد و قوی باشد و در سکانی که قرار می‌گیرد با اقتدار کار کند، این مشکلات پیش نمی‌آید. در واقع مدیر است که باید سرمربی را در اختیار خودش را داشته باشد اما ضعف مدیریت باعث شده بود سرمربی سکان همه را داشته باشد.

* درگیری کی‌روش و برانکو فشار زیادی به من وارد کرد
درگیری بین کی‌روش و برانکو خیلی در پرسپولیس تاثیرگذار بود. شما همیشه به‌عنوان یک بازیکن در خدمت تیمت هستی. شاید برای یک بازیکن مثل علیرضا بیرانوند مهم نبود و جایگاه ثابتی هم در تیم ملی داشت و در آن دوره اقتدار داشت و جانشین نداشت و همه جوره رفتار می‌کرد اما فشاری که در آن برهه برای من به‌عنوان بازیکنی که در تیم ملی در بعضی بازی ها فیکس بودم و بعضی بازی ها ذخیره و همیشه می‌ترسیدم باشم یا نباشم یا جام جهانی را از دست ندهم، واقعا سخت بود. من هم بازیکن دوست داشتم در فضای مجازی از مربی ام حمایت کنم.

* کی‌روش می‌توانست با سیاست تر رفتار کند
آقای کی‌روش محبوبیت خودش را در ایران داشت و مردم دوستش داشتند و در ابتدا کسی مشکلی با کی‌روش نداشت اما دقیقا زمانی که با پرسپولیس وارد درگیری شد مشکلات را درست کرد. آقای کی‌روش می‌توانست با سیاست تر عمل کند؛ شما که جایگاه خودت را داشتی. در ایران یا پرسپولیس است، یا استقلال یا سپاهان. ایشان همه را با هم داشت و همه جا از او تعریف می‌کردند اما از زمانی که نیمی از هواداران را به‌خاطر اخلاق خودش از دست داد، شرایط فوتبال ایران دگرگون شد.

* تغییر پست روی عملکردم تاثیر می‌گذارد
من در هر پستی که قرار می‌گیرم همیشه نهایت تلاشم را می‌کنم. وقتی شما روی یک پست تمرکز می‌کنی و تغییر پست پیدا می‌کنی صد در صد روی عملکردتان تاثیر می‌گذارد. من شخصا دوست دارم از عقب اضافه شوم؛ چه دفاع چپ باشد و چه هافبک چپ. من بعضی مواقع ناراحت می‌شوم که افراد فقط دوندگی من را می‌بینند.

* بازی در پرسپولیس باعث فشار می‌شود
فشار همیشه هست؛ مخصوصا زمانی که همزمان در تیم ملی و یک باشگاه بزرگ کار می‌کنید، این فشار چند برابر است. اینکه شما نمی‌توانی آنطور که واقعا دلتان می‌خواهد به خانواده‌تان رسیدگی کنید می‌تواند هفتاد تا هشتاد درصد قضیه باشد. ما الان پنج سال است متاهل شده‌ایم و هنوز یک سفر یک هفته ای یا پنج روزه نرفته‌ایم حتی داخلی. بماند که بازی هایی که در پرسپولیس انجام می‌دهیم هر بازی خودش فشار است. مثلا در بازی با پدیده که آن اتفاق افتاده بود، در بازی مقابل فجر هم در دقیقه ۹۳ من یک لحظه با خودم گفتم اگر این توپ دوباره به گل برود چه اتفاقی می‌افتد؟ دوباره ذهنیت درباره من چه می‌شود؟ گاهی تحمل کردن این فشار ها واقعا سخت است. من همان شب به رختکن داور ها رفتم و معذرت خواهی کردم و گفتم که ببخشید من در دقیقه ۹۳ بازی تحت آنهمه فشار کنترلم را از دست دادم.

* خطا کردم اما قائدی بزرگنمایی کرد
امیری درباره خطای پنالتی معروفش در دربی روی مهاجم استقلال که داور آن را تشخیص نداد هم چنین می‌گوید: مهدی [قائدی] در دربی بزرگنمایی کرد. شاید اگر ساده تر می‌افتاد داور خطا می‌گرفت. من به او رسیدم فقط پایم روی پای او رفت. گاهی شما به بازیکن می‌رسی زانویت به او می‌خورد یا پایت با سرعت روی پای او می‌رود ولی بزرگنمایی که مهدی کرد باعث شد داور فکر کند می‌خواهد گول بزند. اگر شما در لحظه به آن ویدیو نگاه کنید ما که به هم رسیدیم دیگر توپی نبود و بی احتیاطی کردم.

* برانکو درس بزرگی به من داد
آقای برانکو خیلی من را دوست داشت. یکبار من در تمرین عصبی شدم و توپ را شوت کردم و برگشتم به او نگاه کردم دیدم می‌خندد. خودم آن لحظه آب شدم. وقتی پیش او رفتم و گفتم می‌خواهم جدا شوم و به ترکیه بروم، شاید فکر نمی‌کرد من بروم. شاید به هر کس دیگری فکر می‌کرد اما فکر نمی‌کرد من بروم ولی روی که رفتم از او خداحافظی کردم به من یک درس بزرگی داد. بدون اینکه من کوچکترین بی محلی یا ناراحتی در صورت او ببینم من را بدرقه کرد و به نظرم رمز موفقیتش همین بود که آن سال با اینکه بازیکن کم داشت و پنجره بسته بود ولی گفته بود ما امسال دوباره قهرمان می‌شویم و همین اتفاق هم افتاد؛ با یک نیم فصل که بازیکن نداشتند و پنجره بسته بود باز هم قهرمان شدند.

 

 

 

 

 

دسته بندی : فوتبال

chat_bubble_outline ارسال نظر

عنوان نظر :
نام شما :
ایمیل :
local_phone