دربی 5 شنبه ، شبیه به افترپارتی!
آنچه در زمین دیده شد قرابتی با شور و تعصب و جنگطلبی بیرون از زمین نداشت.
به گزارش ورزش یک دربی آرام نتیجه چهارمین تقابل یحیی گل محمدی و فرهاد مجیدی به عنوان سرمربیان سرخابی در دربیها بود. آرام برخلاف آنچه پیشبینی میشد. انتظار میرفت که با آنچه بین ارکان دو باشگاه گذشته بود، قیافههای جدیتر، اخموتر در زمین ببینیم. توقع میرفت شور و اشتیاق برای زدن گل در بین بازیکنان دو تیم بیشتر از دربیهای قبلشان باشد اما احتیاط بر شور و تعصب و انگیزه انتقام مقدم بود.
انگار که باید بپذیریم جنگ اصلی بین دو باشگاه سرخابی همان بیرون از زمین است. داخل زمین دو تیم تبدیل به تیمهایی ترسو میشوند که آمدهاند فقط و فقط نبازند. آنقدر در دو دربی اخیر سرخورده شدهایم که اگر روزی بگویند مربیان سرخابی همان ابتدای فصل با دو تساوی بدون گل بدون برگزاری بازی موافقت کردهاند تعجب نمیکنیم!
دیگر باید چه اتفاقی بیفتد تا دربی حیثیتی شود. طوری که دو تیم برد و باخت خود را به اتفاقات ضربات پنالتی گره نزنند. زمانی در فینال لیگ قهرمانان اروپا سال ۲۰۰۳ میلان و یوونتوس به فینال رسیدند و یکی از سردترین و کماتفاقترین فینالهای تاریخ این مسابقات را رقم زدند. کار که به ضربات پنالتی رسید همه راضی بودند انگار که آمده بودند از همان اول تکلیف قهرمان را با ضربات پنالتی مشخص کنند. اما آن سال پایان حضورهای متوالی ایتالیاییها در فینالهای اروپایی هم بود. فوتبال باشگاهی ایتالیا در پایان سالهای سروریاش بر اروپا قرار داشت و خود خبر نداشتند و آن تلف کردن ۱۲۰ دقیقه وقت مردم دنیا خبر از روزهای سرد و به محاق رفتن فوتبال ایتالیا میداد.
وقتی با وجود این همه طعنه و متلک در مصاحبهها، این همه تعارض بین مدیر با مدیر، مربی با مربی و بازیکن با بازیکن، باز تلاشی درخور برای بردن در دربی نمیشود چه نتیجهای میتوان گرفت؟ شاید بعضی از اندیشههای تاکتیکی دو مربی بگویند و اینکه هیچکدام بر دیگری فائق نیامده. اما دوندگی بازیکن چه ربطی به اندیشههای تاکتیکی دارد. اینکه بازیکنی که تا همین بازی قبل با هر پاسی که میداد به سرعت خود را به یک فضای خالی میرساند و این بار در دربی با هر پاسی که میدهد سر جای خود میایستد که دیگر ربطی به شطرنج تاکتیکی ندارد. اینکه مربی مشخصا آنقدر ترس به جان بازیکنش ریخته که انگار با زنجیری بر پا وارد زمین شده و توقع دارد بازیکن تکنیکیاش با به توپ پیش برود و بلاخره با یک اتفاقی توپی وارد دروازه شود را نباید به حساب شطرنج تاکتیکی گذاشت.
وقتی هیچ ایدهای برای پیدا کردن راههای جدید باز کردن دفاع حریف انجام نمیشود و پاسها اغلب در زمین خودی ردوبدل میشود دیگر نمیتوان از ایدههای تاکتیکی مربیان دفاع کرد. هر چند میتوان گفت که شور استقلالیها برای بردن بیشتر از قرمزها نمود داشت اما آنها نیز چندان اشتیاقی برای اثبات تمام آنچه در هفتههای اخیر در قالب اتهام متوجه حریف کرده بودند نشان ندادند. از آن طرف قرمزها تلاشی برای رفع اتهام نشان ندادند و نخواستند ثابت کنند که اگر چند سال است روی نوار موفقیت گام برمیدارند نتیجه شایستگی آنهاست.
شاید آن سالهایی که مدیران ورزشی مهمانیهای مشترک بین بازیکنان و مربیان دو تیم ترتیب میدادند، هدفشان رسیدن به یک دربی شبیه دربی نود و ششم بود. یک دربی آرام و بیدردسر که ارادهای قاطع جهت بردن در آن دیده نمیشد. نه جنگی نه دعوایی و نه حتی انگیزهای برای بردن. انگار نه انگار که چندین هفته است دو تیم برای هم شاخ و شانه میکشند.
مردانی که دربیهای مجازی در اینستاگرام و متلک گفتن به هم در مصاحبهها و یا فضای مجازی را به تقابل گلادیاتوری در میدان ترجیح میدهند. انگار که هنر مبارزه آنها در کلامشان خلاصه میشود نه در ساقهایشان. که اگر قرار بود دربی همچون جنگ رسانه ای دو تیم داغ باشد که دیشب چند بازیکن خونین و مالین زمین را ترک میکردند! ولی دربی نود و ششم یک افترپارتی مدنظر همان مدیرانی بود که سالها برای برگزاری یک دربی آرام و بیدردسر از در معذوریت قرار دادن بازیکنان دو تیم نسبت به هم ابایی نداشتند.
دربی آرام، آرامتر از قبل در کنفرانس خبری مربیان هم تمام شد. مجیدی جواب کسی را نداد و از آن بدتر یحیی انگار که به آنچه میخواسته رسیده و حداقل در جریان بازی دربی را نباخته، غمی از حذف شدن در جام حذفی بروز نداد. یک دربی خالی از شور و هیجان. خالی از عزم جزم. خالی از غریزه قوی انتقام. جنگ در بیرون از زمین به داخل زمین ترجیح داده میشود. یک داور قاطع هم در داخل زمین که کسی حوصله یا جرات اعتراض به او را هم نداشت تکمیلکننده این دربی آرام بود. وقتی علیرضا فغانی با خنده با بازیکنان گپ و گفت میکرد معلوم بود که قضاوت این دربی برایش آسانتر از هر دربی دیگری است.
چون او نیز متوجه شده بود که این دربی علیرغم همه وانمودها حیثیتی نیست.